شبکه اجتماعی پارسی زبانانپارسی یار

پيام

ساعت ویکتوریا
+ بزرگمهر حکيم در کشتي نشسته بود که طوفان شد ناخدا گفت که ديگر اميدي نيست و بايد دعا کرد مسافران همه نگران بودند اما بزرگمهر آرام نشسته بود گفتند در اين وقت چرا اينگونه آرامي او گفت نگران نباشيد زيرا مطمئنم که نجات پيدا ميکنيم وهمانگونه شد که او گفته بود و کشتي به سلامت به ساحل رسيد مسافرين دور بزرگمهر حلقه زدند که تو پيامبري يا جادوگر !!! از کجا ميدانستي که نجات پيدا ميکنيم بزرگمهر گفت: من هم مثل ش
من هم مثل شما نميدانستم اما گفتم بگذار به اينها اميدواري بدهم چرا که اگر نجات نيافتيم ديگر من و شما زنده نيستيم که بخواهيد مرا مواخذه کنيد
ساعت ویکتوریا
عکاس آماتور
رتبه 0
0 برگزیده
503 دوست
فهرست کاربرانی که پیام های آن ها توسط دبیران مجله پارسی یار در ماه اخیر منتخب شده است.
برگزیدگان مجله آذر ماه
vertical_align_top